۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

مصاحبه اختصاصی پایگاه تلاطم با امیره فاضلی نیا


خوانندگان عزيز و هميشه همراه پايگاه اطلاع رساني تلاطم، در راستاي نشر عقايد و گسترش پهنه ي اعتراضات ومسائل سياسي و حقوق بشر ايران، اين بار نيز با يکي از هم ميهنان عزيز گفتگويي اختصاصي تدارک ديده ايم که با هم مشروح آن را مي خوانيم
ضمن تشکر وقدر دانی از این شمابه خاطر پذیر فتن انجام این مصاحبه توجه خوانندگان گرامی را به آن جلب می نمایم.

برای آشنایی بیشتر خوانندگان با شما، سوال اول را اختصاص میدیم به معرفی خودتان و اختصاراً آنچه که ملزم می دانید که خوانندگان عزیز از آن مطلع باشند، بر همین اساس می پرسم که اميره فاضلي نيا کیست؟

من يك زنم،زني كه تمام زندگي خود را براي ايجاد تغیير ، براي ايجاد دنياي بهتر و برابري زن و مرد و براي انقلابي كه منشا آن؛معتقد هستم زنان خواهند بود تمام زندگيم را مبارزه كردم در مقابل قوانين ضد انساني ديني و فرهنگ هاي ضد زن عشيرتي مبارزه كردم و در اين راه پر تلاطم تن به هر سختي صرفا براي پيروزي دادم .و شكنجه ها متحمل شدم .و فكر ميكنم الگوي يك زن مبارز مقاوم بودن آن در مقابل سختي ها و فشار ها هستش.

شما اصالتاً عرب هستید و اهل خوزستان ، دوست داریم جایگاه زن در جوامعه عرب نشین خوزستان را برای ما شرح دهید بالخص نواحی و مناطقی که هنوز قوانین سخت و متحجر قرون گذشته زنده هستند؟

بربريت و تحجر يكي از مشخصه هاي دين در جوامع دنيا و بخصوص جوامع عربي در برخورد با زن هست اگر در اين نوع جوامع حتي بخواهيم در مورد زن صحبت بكنيم مطلبي غير از سركوب ظلم و جنايت مافوق بشري نسبت به زن را شاهد نخواهيم بود چرا كه در جوامع عشيرتي اساسا موجوديت زن را به رسميت نميشناسند । زن يك وسيله براي ارضاي جنسي زن يك وسيله توليد مثل و يك نيروي كار بدون دستمزد محسوب ميشود .زن ملك خصوصي مرد براي ارضاي تملك مردانگي هست . زن در جوامع عشيرتي عرب حق انتخاب و مشاوره و اظهار نظر را ندارد بايد مطيع باشد .مثل حيوان كه قادر به بيان نيست .در جوامع عشيرتي به حيواناتي مثل شتر بيشتر از زن بها ميدهند چرا كه از اين نوع حيوانات در قدرت نمائي در بيرون از خانه هم ميتوانند بهره بگيرند ولي زن فقط در چارچوب خانه برايشان ايجاد لذت ميكندآداب و رسوم وحشيانه عشيرتي و مرد سالاري مطلق كه منشا آن دين است هميشه مردان را در موقعيت استثمار قرار داده .و اين طيف در طول تاريخ ابزاري به نام دين و خرافه براي استعمار انسانها را نهادينه كردند و از اين ابزار براي استثمار و استحمار بهر ه ميگيرند. در عشيرتي كه من زندگي كردم و بزرگ شدم نيز اين شرايط حاكم بود و من بر عليه اين زن ستيزي و قوانين ضد انساني اقدام به سنت شكني كردم و دست به يك مبارزه بر عليه بر بريت و تحجر زدم و پايه هاي مبارزه را در عشيرتهاي عرب موجود در منطقه بنيانگذاري كردم. و براي تداوم اين مبارزه تلاش بي وقفه تمام انسانهاي مدرن و برابري طلب نياز است.

شخص شما چه قبول کنید و چه قبول نکنید مانند یک زن و فعال اجتماعی که بسیاری از قوانین و مقررات را مقبول ندانستید و مردود شمردید از موضع تقابل و مبارزه با آن سیستم برآمده اید، به نظر شما و با توجه به تجربیات و اندوخته هایی که دارید آیا جامعه ایران و بالخص جنبش زنان در ایران می تواند به خواستگاه واقعی خودش در کوتاه مدت یا میان مدت برسد؟ در هر حالت دلیل یا دلایل شما چیست؟ البته من اين عبارت را كه بيشتر فعالين زن را فعال اجتماعي مطرح ميكند قبول ندارم ।زن در جامعه ايران با ايجاد يك جنبش انقلابي بر عليه سيستم حاكم بر ايران دست به يك مبارزه همه جانبه سياسي زده .واعتراضات ما در قالب معضل يا مشكل اجتماعي نيست و اساس سيستم حكومتي ايران را مورد هدف قرار داديم

تازماني كه حكومت ديني و ضد انساني در ايران وجود داشته باشد نميتوان اميد به تغير داشت.در تمام دنيا زنان پيشگامان مبارزه انقلابي طبقاتي بودند در جامعه ايراني زن از اينكه به عنوان انسان به رسميت شناخته نميشود عصباني است و براي احقاق حق انساني خود دست به مبارزه و انسجام تشكيلاتي زده .به نظر من زن در ايران كاملا واقف به حقوق انساني خود است و همين انگيزه سبب شده كه شجاعانه و بي پروا در مقابل زن ستيزي قد علم كند و در اين راه زنان مبارزي كه در زندانها زير شكنجه و يا زناني كه اعدام شده اند نمايانگر آگاهي و اصرار به مبارزه زنان ايراني است و به نظر من زنان در ايران با تداوم مبارزه ميتوانند به جايگاه زن دست بيابد . و قوانين برابري زن و مرد و حقوق مشترك شهروندي و حضور فعال زن در فعاليت هاي سياسي اجتماعي و اقتصادي به اثبات و استقرار برساند.در اين راستا حركتهاي منسجم زنان در ايران قدرت تاثير در عقب نشيني رژيم را نشان ميدهد.به هر حال براي پيروزي و به نتيجه رساندن مبارزه برابري طلب و آزاديخواه نميتوان اميد داشت كه يك شبه به آن رسيد البته كه زمان خواهد برد و شرايط متفاوت زماني ميتواند نقش مهمي در زمانبندي و پيروز ي اين جنبش برابري طلب و آزاديخواهانه باشد
با اشاره با مطالبی که بیان نمودید افق و آینده جنبش زنان در ایران را چگونه می بینید؟

وقتي تاريخ سياسي ايران را بررسي ميكنيم ميبينيم كه در تاريخ معاصر زن نقش تعين كننده و تاثير گذاري خود را ايفا كرده بيشتر جريانات اعتراضي را توانسته رهبري كنه بر خلاف تصور رژيم مبني بر اينكه با در حصار شديد سركوب قرار دادن ميتواند از اگاهي يابي زنان جلوگيري بكن زن در اين حصار امنيتي رژيم توانست خود را در عرصه هاي مبارزاتي براي برابري و ازادي به اثبات برساند به نظر من زن ميرود در شرايط سياسي ايران نقش اصلي انقلاب را به عهده بگيرد .وتوانسته خو د را در جوامع بين المللي نيز مطرح كن و اين نويد پيروز را براي جنبش و در نهايت انقلاب براي ازادي و برابري را به تمام مبارزان راه ازادي را ميدهد.

طبق اطلاعاتی که ما از آن مطلع هستیم و در پایگاه های مختلف اینترنتی منتشر شده، شما تقریبا قریب به 5 سال است که با فرزندی که دارید در ترکیه به سر می برید و در این مدت هم چند بار درخواست شما مبنی بر پناهندگی و یا انتقال به کشور ثالث رد شده است، با اشاره به این نکته که اگر سازمانهای مربوطه بی طرفانه قضاوت کنند و به مشاکل رسیدگی کنند که در اون صورت شما نبایستی مشکلی از لحاظ ترس و دلهره در امر تحویل و دپرت شدن به ایران داشته باشید سازمانهای مربوطه چه دلیل یا دلایلی برای در رابطه با شما دارند که بی توجه از کنار مسئله و مشکل شما می گذرند؟ آیا شرایط ترکیه و پیمانهایی که بیان این کشور با ایران هست در این امر دخیل است؟

متاسفانه اين نوع موارد نه اولين و نه اخرين موردي خواهد بود كه دنيا شاهد بي عدالتي خواهد بودبر اساس توافقنامه ژنو تمام انسانها بالفعل ميتوانند از حقوق پناهنده گي برخوردار باشند।بخصوص در كشور تركيه شرايط براي يك زن پناهنده حتي قابل تصور نيست كه چقدر ميتواند وحشتناك باشد متاسفانه من و دخترم نيز از قربانيان سياست گذاري هاي سازمان ملل در تركيه هستيم من اسم اين نوع زندگي را مرگ تدريجي گذاشته ام كه از طرف رژيم ايران به سازمان ملل و دولت تركيه تزريق شده كه بر اثر اين تزريق فعالين سياسي و مخالفين در يك پروسه طولاني شرايط غير انساني از حالت اكتيو سياسي به منفعلين برسند طي اين مدتي كه در اين شرايط وحشتناك پناهنده گي بودم شاهد اين نبودم كه هيچ ارگاني بي طرفانه و صرفا با ديد يك انسان در مورد ما حتي بحث هم كنند در مواردي در برخورد هايشان احساس ميشود كه تحت بازجوئي عوامل رژيم هستيم.فقر فحشا گرسنگي و بيماري كودكان در شرايط پناهنده گي مشخصه پناهنده گي است از همين طريق ميخواهم بگوش تمام انسانهاي ازاده برسانم در كنار جنايت هاي علني بر عليه انسانيت در اقصا نقاط دنيا جناياتي وحشتناك براي پهاهنده گان اتفاق ميفتد از يك جائي بايد به نام انسانيت شروع كرد و از اين وحشت جلوگيري كرد .بايد متحدانه در مقابل سياست هاي غلط سازمان ملل كه به ادعاي رسمي خودشان هيچ قدرتي در كشور تركيه ندارند ايستاد ايا مگر غير از اين است كه ما تحت حمايت سازمان ملل و بر اثر توافقنامه ژنو در اينجا هستيم و كشور تركيه يكي از امضا كننده گان اين توافقنامه است بنابراين چرا بايد اين شرايط وحشتناك بخصوص براي زنان پناهنده اتفاق بيفتد به نظر من هر زني كه توانسته جان خود را از كشور ي كه رژيم جنايتكار اسلامي ايران نجات بدهد به محض رسيدن به سازمان ملل بايد حقوق رسمي پناهنده گي را شامل حال او اعلام كنند ولي متاسفانه مبينيم در مقابل زناني كه در اين مورد ظلم و تجاوز وحشيانه قرار گرفته اند سازمان ملل يك موضع سخت گرفته و برخورد مغرضانه انجام ميدهد و اميد اين را دارم كه بتوانيم اين شرايط را تغيير دهيم

تقاضای شما از سازمانهای حقوق بشری و بین المللی چیست؟ اگر بخواهید حرفی با آنها داشته باشید چه می گوید؟

من از سازمانهاي حقوق بشري و بين المللي ميخواهم هيئت هاي رسمي بطور مداوم براي بررسي وضعيت پناهنده ها فرستاده شود در مورد رسيدگي به پرونده در خواست پناهنده گي پروسه هاي طولاني بايد هر چه زود تر ابطال شود اين انسانها در اينجا از گرسنگي در حال مرگ هستند ايا اين ننگ بشريت نيست كه زنان براي خريد شير به بچه هايشان بايد در پست ترتين شرايط تن به خودفروشي بدهند كدام انسان با شرف ميتواند اين شرايط را بي تفاوت باشند كدام سازمان مدافع حقوق اوليه بشري ميتواند ادهاي دفاع كند ولي كار پراتيكي انجام ندهد انسانها از شعار و فريادهاي دروغين خسته شده اند زمان عمل رسيده و بايد تغيرات را انجام داد
متشکرم از وقتی که برای این گفتگو اختصاص دادید. سخن آخر شما برای خوانندگان ما چیست؟

من هم از شما متشكرم كه اين فرصت را داديد تا بتوانم صداي مبارزه در تمام شرايط را به تمام انسانهاي ازاديخواه و برابري طلب برسانم و براي همه شماه و انسانهاي ازاديخواه ارزوي موفقيت دارم

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

مصاحبه اختصاصی پایگاه تلاطم با آقای واحد خلوصی.

"پایگاه اطلاع رسانی تلاطم" در راستای انجام مصاحبه با فعالین سیاسی و مدنی ؛ به مصاحبه ای اینترنتی با آقای واحد خلوصی مبادرت ورزید। تشکر وقدردانی از ایشان به خاطر پذیر فتن انجام این مصاحبه توجه خوانندگان گرامی را به آن جلب می نمایم:

سوال: لطفا قبل از پاسخ به پرسشهای اصلی مورد نظر، بیوگرافی خودتان را برای مخاطبان بیان کنید.

واحد خلوصی – دانشجوی محروم از تحصیل بهائی। در ابتدای سخن، مایلم که توجه شما و مخاطبان عزیز را به این نکته معطوف سازم که پاسخ پرسشهای مطرح شده صرفاً بیانگر دیدگاه شخصی خواهد بود و خواهشمندم مطلقاً آن را به عنوان پاسخ مسئول، نماینده یا هر عنوان دیگری از طرف جامعه یا جمعیتی از بهائیان قلمداد نفرمائید. باتشکر.

سوال: با توجه به واقعیات موجود در جامعه ایران و وجود معضل حقوق ملیتهای ایرانی ( کردها، بلوچه ها، آذری ها، وغیره) از دیدگاه آیین بهایی راه حل این مشکلات در چیست؟ آیا آیین بهایی اصولا اعتقادی به حقوق ملیتهای گوناگون ونژادی دارد؟

با توجه به آنچه از این آئین تا کنون آموخته ام، وحدت به عنوان یکی از اساسی ترین اصول بینشی این آئین از سطوح مذهبی، قومی، ملی و سایر مرزبندی های فکری فرا تر رفته و تحت عنوان "وحدت عالم انسانی" مطرح می گردد। وحدت عالم انسانی یعنی ارتباط و اتحاد بین جمیع ملیتها و نژادها عالم در نهایت دوستی و مودت به طریقی که همیشه دنیا از خطر جنگ مصون و در امان باشد و بین تمام دول و ملل عالم صلح حقیقی و دائمی برقرار گردد. نقطه مقابل این تفکر که ردپای آن را در تمامی مشکلات بشر کنونی می توان بوضوح مشاهده کرد، "تعصب" است که در تعالیم بهائی به عنوان هادم یا ویرانگر بنیان انسانی شناخته می شود. با محو شدن آثار تعصب جنسی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، ملی، قومی، طبقاتی، فرهنگی و تعصباتی مبتنی بر تمایزات تربیتی و سنی، عالم بشری وارد عرصه ای خواهد شد که کل عالم را یک وطن محسوب کرده و جمیع ساکنین آن را اهل این وطن می شمارد. شاید رسیدن به این منظر در ابتدا غیر ممکن بنظر آید، اما در مقایسه عالم انسانی با کالبد و هیکل انسان و توجه به نشو و نمای تدریجی آن، مشخص میگردد که عالم اکنون در مرحله بلوغ بشر بسر می برد و رسیدن به این اتحاد، بتدریج دور از ذهن نخواهد بود. علاوه بر این نشانه ها و علایم وحدت عالم انسانی در گوشه و کنار جهان در حال جلوه و بروز اند، مردم جهان چه در گروه های موافق این وحدت و چه درگروه های مخالف آن شاهد رسیدن تدریجی بشریت به وحدتی خواهند بود که هیچ قوه ای قادر به ممانعت از آن نیست. در واقع اعمال تبعیض نسبت به یک قوم یا گروه به این مناسبت که در اقلیت واقع است، تخدیش روح وحدت خواهد بود و موجب روسیاهی عاملین آن در ذهن تاریخی بشر و نسل های آینده. تحقق صلح جهانی و رفع معضل ملیتها و نژادهای گوناگون ممکن نیست مگر آنکه تعصبات خشک و بی منطق از بین رفته و تفکر وحدت عالم انسانی در قلب انسان نهادینه گردد. این پیام را بهاالله، پیامبر ایرانی حدود یک قرن و نیم پیش به قلوب بشر رساند و بسیاری را دگرگون ساخت و عمر آئینش تا کنون نشان می دهد که چگونه جمیع طوایف و قبائل با بیشترین تنوع قومی، نژادی، زبانی، رنگی و پیشینه مذهبی می توانند در زیر سایه وحدت عالم انسانی جمع گردند. البته در این مسیر تمام ادیان، بشریت را پله پله از مراحل وحدت عبور داده اند و هر کدام ما را مرحله ای به جلو رانده اند تا در این ظهور به مرحله وحدت عالم انسانی رسیده ایم. در این سطح وحدت که آن را وحدت در کثرت نیز می نامیم، تضاد و تنوع نژادی یا قومی موجب محبت و یگانگی می شود و همانند موسیقی، نت ها و الحان مختلف با یکدیگر ترکیب می شوند و نغمه ای موزون و ملیح را پدید می آورند.

سوال: هم اکنون عصری که درآن قرار داریم وبه عنوان تمدن دمکراتیک قرن بیست و یکم مشهور شده است وتحت تائیر موج سوم (دانایی) جهان روبه تکامل یابی به سوی همزیستی با قبول پلورالیسم فکری دارد آیین بهایی چه رویکردی را در قبال فرهنگ نوین جهانی وپلورالیسم فکری حاصله می تواند در پیش بگیرد؟

به طور کلی، پلورالیسم فکری با آن مفهوم که به پذیرش تنوع و بها دادن، به آن دلالت دارد در سوال قبلی به اختصار به آن اشاره شد। بروز این نوع فرهنگ نوین ریشه در نیروهای عظیم فکری دارد که در سراسر جهان در حال جلوه و بروزند. نشانه های این تفکرات را در آرزوهای مردم برای پایان یافتن اختلافات، رنجها و ویرانیهائی که دیگر هیچ کشوری از آن مصون نمانده، می توان دید. به نظرم رویکردی که جامعه بهائی در کنار این نوع فرهنگ فکری در پیش گرفته، تحولی دوگانه است که به طور همزمان در آگاهی وجدانی افراد بشر و ساخت نهاد های اجتمائی صورت می گیرد. در واقع این رویکرد عامل نجات افراد از افراط و تفریطی است که ممکن است در مکاتب سوسیالیستی با معضل جمع گرائی مفرط یا مکاتب اومانیسمی با مشکل فرد گرائی مطلق، بوجود آید و افراد را به تعادلی که سبب ارتقای فرد و جامعه در نفس یکدیگر خواهد بود، رهنمود می سازد. در آئین بهائی همزیستی مسالمت آمیز افراد در کنار یکدیگر و با افکار متنوع توصیه شده است، فقط مهم است که ما با تعصب و عدم تحمل افکار دیگران نخواهیم همه را به رنگ خودمان در آوریم و به طور کلی داشتن عقیده مربوط به هر فرد است و آزاد است ولی نباید باعث صدمه به دیگر افراد جامعه شود زیرا در آن صورت با اصل وحدت کل افراد بشر مخالف خواهد بود لذا هر کس می تواند افکار و عقاید خودش را داشته باشد ولی نباید داشتن این عقیده باعث عدم تحمل دیگر افراد جامعه شود و اسباب تعرض و ترور شخصیتی یا فکری دیگران را فراهم آورد. بسیار دور از واقعیت است اگر بخواهیم این تحول و پیشرفت تمدن نوین را با استناد به فرضیاتی کهنه و آغشته به خرافات و یا صرفاً فرضیاتی مادی بنا کنیم. لذا بازنگری دقیق و دوباره اندیشی راجع به تعاریف، خط مشی ها، برنامه ها و روش های اجرائی برای رسیدن به این همزیستی مسالمت آمیز اجتناب ناپذیر است. به عنوان مثال در تعالیم بهائی برای آگاهی وجدانی افراد در تعریف وحدت و اتحاد، عالم انسانی بارها به هیکل انسانی تشبیه شده است، این مثال نمایانگر آن است که جامعه انسانی از توده ای از واحدهای متفاوت تشکیل نشده و از معاشرت و همزیستی افرادی بوجود آمده که هر یک دارای هوش و اراده هستند. در هیکل انسان نیز به رغم تناقضی که به ظاهر به نظر می رسد، یکپارچگی و پیچیدگی نظام بدن و ترکیب کامل همه سلول ها تندرستی بدن را تضمین کرده و اجازه میدهد تا هر سلول توانائی های مخصوص و پنهان خود را به منصه ظهور برساند. همه سلول ها چه به لحاظ انجام دادن وظایف در بدن و چه به لحاظ سود مشترک که همان تندرستی کل بدن است، از بدن جدا نیستند. در واقع رشد جسمانی بدن بسیار والاتر از وجود بدن و اعضای آن است. در جهان نیز کثرت موجود که کثرتی است ذاتی، وحدت را از یکنواخت بودن متمایز می سازد، تحت این تفکر و با گذر از بلوغ جمعی جامعه انسانی، اصل وحدت در کثرت به کاملترین وجه نمودار خواهد شد، لذا بسیاری از اصول و تعاریف همانند اصل وحدت، در راه ساختن جهانی بهتر، مستلزم بازنگری و دوباره اندیشی جمعی اند، تعاریف و مفاهیمی همچون عدالت، مشورت، رابطه علم ودین، تساوی حقوق زنان و مردان، حقوق بشر، زبان و خط مشترک، ترک تعصبات، تعلیم و تربیت، تعدیل معیشت و غیره. با تعریف و تشکیل این چهارچوب های ادراکی، قطعاً راهکارها و تکنیک های نوینی در رفع مشاکل بشری به صورت ابتکارات فردی و جمعی جلوه و بروز می کند که مستلزم تحقیق و تتبع بیشتر در آثار بهائی است.

سوال: چنانکه شاهد گذر تاریخ بوده ایم پیروان آیین بهایی مورد محدویت وآزار قرار گرفته اند علی الخصوص در نظام جمهوری اسلامی ایران و در چند ساله اخیر در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد این روند شتاب صعودی بیشتری به خود گرقته است. علت ایجاد چنین محدودیتها و ایراد اتهامات به پیروان این آیین چیست؟

این محدودیت ها و اتهامات از اوئل قرن سيزدهم هجري آغاز گردید، در تاریخی که نياكان وپيشينيان ما نداي بها الله را لبيك گفتند و شریک و سهیم ابتلائات و مشکلات آن مولاي عليم برای ايجاد مدنيتي جديد وفرهنگي بديع در جامعه بشري شدند। از آن گذشتة پر افتخار تا به امروز که به جرات مي توان گفت كه هر خانواده بهائي در ايران از اين تضييقات وصدمات بي امان سهمي داشته است، بهائیان همواره در وطن خود معرض بهتان و گرفتار آزار و تحقير و توهين مخالفان بوده اند و در اين راه از مال ومنال و جاه وجلال وراحت وثروت و جان شيرين گذشته اند. در طول این مدت با زدن تهمت های فراوان از قبیل نجس بودن یا جاسوس بودن و ... و عدم اجازه به بهائیان برای پاسخگویی شرایطی را فراهم کرده اند که جامعه ای که در کنار ما زندگی می کند به ندرت جرات نزدیک شدن به جامعه بهایی را پیدا کند و از حقیقت اعتقادی پیروان این آئین با خبر شود لذا از این طریق امکان تعامل جامعه بهائی با جامعه اطراف آن کم شده بود، اما در سالهای اخیر خوشبختانه با ایجاد فضای بیشتری برای گفتمان و تغییرات محسوس فرهنگی در جامعه ایران این فاصله کمتر شده است و توجه افراد جامعه بیشتر به این مطلب جلب شده است که به بهائیان نیز چون دیگر افراد جامعه نگاه کنند و از مظالمی که در این مدت بر آنها وارد شده است حداقل ابراز تاسف کنند. دليل اصلي مخالفت با آئین بهائی از بدو ظهور آن تا به امروز آن بوده كه مخالفان این آئین، پیامبر آن را مؤسس جامعه اي بديع مبتني بر برابري و عدالت اجتماعي مي ديدند و در آن، جا و مقامي براي خود نيافته اند. اين بيم وهراس از آن زمان تا كنون انگيزه بروز شدائد وبلاياي متواليه بر پیروان این آئین بوده است. گرچه با تغييرات سياسي اخير كشور ایران، وضعيت بهائیان وخيم تر شده است اما نمی توان تمام این مصیبات و محرومیت ها را به حکومت یا دولتی خاص منسوب نمود. در حقیقت آنچه واقع می شود سنتی است که در طول تاریخ حیات انبیا و ادیان همواره تکرار شده و می شود. آنچه که تقدیر الهی براي بلوغ و اتساع قابليت پیروان آئین بهائی برگزیده، گرچه ممزوج به انواع محن وبلايا است ، ولي هدفش بروز جامعه ايست كه قادر به انجام رسالت عظيم خود خواهد بود. به همین علت است که بهائیان ترجیح می دهند بمیرند و دینشان را انکار نکنند. بهائیان ایران اگرچه هنوز از آزادي محرومند، اما در آستانه آنند كه مقام وموقعيت خود را به عنوان عضو شريف جامعه ايران كسب نمائيد و سبب خدماتي جهت عزت و منقبت كشور مقدس ايران گردند. چراکه از دیدگاه آئین بهائی و در پیش بینی های آن: " ايران مركز انوار گردد، اين خاك تابناك شود واين كشور منور گردد واين بي نام ونشان شهير آفاق شود واين محروم محرم آرزو و آمال و اين بي بهره و نصيب فيض موفور يابد وامتياز جديد وسرفراز گردد."" افق ايران از پرتو آسمان روشن ومنير گرديد .عنقريب آفتاب عالم چنان بدرخشد كه آن اقليم اوج اثير گردد وبه جميع جهان پرتو اندازد وعزت ابديه پيشينيان دوباره چنان ظهور نمايد كه ديده ها خيره و حيران گردد."به امید آنکه هرحکومت یا دولتی با توجه به عدالت و آزادی، بتواند مصداق پیش بینی های آئین بهائی گردد.

سوال: با توجه به رویدادهای اخیر در ایران بعد از دوران انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری تحلیل شما از آینده نظام سیاسی جمهوری اسلامی ودیدگاه آیین شما نسبت به وقایع اخیر چیست؟

مسلماً آنچه به عنوان "حوادث اخیر در ایران" نامیده می شود، سبب حزن و اندوه بنده نیز بوده است। این اندوه فارغ از هرگونه گرایش سیاسی، صرفاً به علت به خطر افتادن امنیت جوانانی است که مشتاق شکوفائی استعدادهای وسیع و نهفته خود هستند. یقیناً بهائیان به این اصل اساسی آئین خود که هر گونه فعالیت سیاسی حزبی را بر پیروان و موسسات خود شدیدآ منع می کند متمسک خواهند ماند، چراکه تعدیل عالم اخلاق به اسباب معنوی میسر است و با تمسک به وسایل مادی و سیاسی ممکن نیست. شرکت در جریانات سیاسی و حزبی با اصل وحدت عالم انسانی که مهمترین و اصلی ترین هدف جامعه بهائی است منافات دارد و در نتیجه جامعه بهائی در تشکلات حزبی وارد نمی شود ولی همت و انرژی خود را صرف ساختن دنیایی بهتر برای مردم و از بین بردن نابرابری های فرهنگی و اجتماعی و معیشتی می کند و در عین حال در کلیه فعالیتهای غیر حزبی همگام با مردم هر کشوری که ساکن است فعالیت می کند. بنده نیز در کنار سایر بهائیان که اکنون به نمادی از ثبوت و استقامت در مقابل مشکلات و مشقات تبدیل گشته اند، با اطمینان از آینده درخشان ایران، بر این باور استوار خواهم ماند که نور معرفت و دانائی سرانجام این کشور را منور خواهد نمود. عدالت خواهی و انصاف طلبی هموطنان روشن ضمیر ما، با اتکا به قدرتی درونی که انسان را از آسیب کینه و نفرت محفوظ می دارد، موجب تداوم رفتاری منطقی و اخلاقی و سبب محبت و وداد خواهد شد. امید آنکه هرحکومت یا دولتی با توجه به عدالت خواهی و انصاف طلبی، سبب عزت و افتخار ایران و ایرانیان گردد.

سوال: گرچه پرسشهای زیادی در مورد آیین بهایی وفراخوانی وحدت در عالم چه به صورت آیین وچه به صورت زبان وخط مطرح است، اما آنچه شما لازم می دانید به عنوان حسن ختام کلام بیان کنید؟

بحث جامع راجع به آئینی که استعداد جهانی شدن دارد و راهکارها و لوازم صلح جهانی و وحدت عالم انسانی را برای بشریت به ارمغان آورده است، نه در این مقال می گنجد و نه در حوصله یک مصاحبه . آنچه ذکر می گردد، صرفاً مروری اجمالی و گذرا بر آموزه های اساسی آئین بهائی است. امید آنکه این مختصر که مشروح آن در کتب و آثار بهائی به وفور موجود است، علتی برای تتبع بیشتر در این آثار گردد. تمام تعاليم در اين ديانت متوجه به تحقّق اتحاد و اتّفاق يا وحدت عالم انساني است. براي رسيدن به اين هدف راه‌حلي چند بُعدي ارائه می شود كه مي‌توان آن را در اصطلاح نظم بديع خلاصه كرد. منظور از نظم بديع مجموعۀ احكام و مبادي روحاني و اداري ديانت بهائي است. اما آنچه در درجهء اول اهميت قرار دارد ايجاد اعتقاد و تعهّد به وحدت عالم انساني در همهء افراد بشر است. اگر اين تعهد در سطح اقدامات و افكار باقي بماند، ثمرات آن محدود و ناپايدار خواهد بود؛ تنها در صورتي مي‌توان به تعهّدي پايدار و عميق دست يافت كه این تعهد به سطح ايمان وارد شود. همچنین تديّني كه ديانت بهائي خواهان ترويج و تبليغ آن است تمسّك به مجموعه‌اي از اعتقادات و اعمال تعصب‌آميز و خشك ظاهري نيست، بلكه مفهومي بسيار وسيع تر و مهم تر دارد. در واقع دیانت، تعالیم الهی است که سبب تربیت افکار عالی و تحسین اخلاق و حیات روحانی و ترويج مبادی عزّت ابديّهء عالم انسانی میگردد. لذا از یک دین محیی و نباض انتظار میرود که مطابق علم و عقل باشد و سبب الفت و محبّت شود. اگر مطابق علم و عقل نباشد به وهم تبدیل می گردد و ممکن نيست سبب اطمينان قلب شود و به آن دين نمي‌گويند. تعلیم دیگر در این آئین تحرّي حقيقت است، يعني هر انساني بايد شخصاً و منصفانه به جستجوي حقيقت بپردازد و از تقليد بدون تفكّر يا تفكّر متعصبانه بپرهيزد. انسان اکنون به درجه‌اي رسيده كه ديگر به تقليد محتاج نيست. آنچه احتیاج دارد مشورت است که سبب رسیدن به حقیقت خواهد شد. در تعلیمی دیگر یعنی تعليم و تربيت اجباري و عمومي که تحقّق وحدت عالم انساني به آن وابسطه است، می توان وحدت اصول و قوانين را تربیت و تدریس نمود، تا جميع بشر تربيت واحد شوند. يعنی تعليم و تربيت در جميع مدارس عالم بايد يکسان گردد، اصول و آداب يک اصول و آداب شود و وحدت عالم بشر از دوران کودکی در قلوب نهادینه شود. مفهوم تعليم و تربيت يكسان كه مطرح شد، صرفأ مربوط به اصول مشترك حياتي جهاني براي ايجاد و حفظ وحدت و صلح است و نه "يكسان سازي" اي كه منكر تنوّع آداب و فرهنگ اقوام مختلف است. يكي ديگر از تعاليم آئین بهائي تساوي حقوق زنان و مردان است که منجر به ترقیات خارق العاده در عالم انسانی خواهد شد چراکه زنان به عنوان اول مربی و معلم انسانی يک رکن مهمّ از دو رکن عظيمند. در واقع می توان عالم انسانی را به پرنده ای تشبیه کرد که دارای دو بال است، یک بال آن مردان و بال دیگر زنان، بايد هر دو بال قوی باشند تا عالم انسانی بتواند پرواز کند. دیگر تعلیم آئین بهائي تحت عنوان ترك تعصبات مطرح می گردد که انواع تعصبات خشک و بی منطق جوامع بشری همانند تعصّب دينی، تعصّب مذهبی، تعصّب وطنی، تعصّب سياسی را هادم بنيان انسانی می داند. علت چنین تعصباتی عدم آگاهی از این واقعیات است که حقیقت ادیان الهی یکی است، جمیع بشر از یک نوع و خانواده اند و بندگان یک خداوند اند، از یک جنس بوجود آمده اند و این تقسیم بندی و گروه بندی کار خداوند نیست. خداوند همه انسانها را روی یک زمین خلق کرده و همه را یکسان خلق کرده، لذا پیش او فرقی وجود ندارد، این وهم ما انسانهاست که چنین تقسیماتی را انجام داده ایم و نسبت به آنها تعصب پیدا کرده ایم تا بدان جا که حاضر به جنگ وقتل برای آن نیز هستیم. در تعالیم بهائی برقراري صلح مستلزم طي مراحل متعددي است كه در آثار بهائي به عنوان صلح اصغر و صلح اكبر و صلح اعظم از آنها نام برده شده است. مرحلهء صلح اصغر، صلح ميان دولتهاي مستقل است، مرحلهء بعد كه صلح اكبر نام دارد عبارت از تشكيل يك حكومت جهاني مافوق حكومتهاي ملي است. مرحلهء صلح اعظم كه مقصد اصلي ديانت بهائي است صلح حقيقي ميان عموم انسان هااست. این صلح زمانی روی خواهد داد که جنبه های روحانی و معنوی بر جهان غلبه یافته و جمیع نژاد ها، مذاهب، طبقات و ملل در هم ادغام شوند. يكي ديگر از تعاليم اساسي ديانت بهائي براي تحقق وحدت عالم انساني وحدت زبان و خط است، يعني يك زبان و خط بين‌المللي انتخاب يا اختراع شود كه علاوه بر زبان مادري در همهء مدارس عالم آموزش داده شود تا همهء مردم عالم بتوانند به راحتي با هم ارتباط برقرار نمايند و سوءتفاهمات و موانع ارتباطي از ميان برداشته شود. در این صورت انسان به دو زبان نیاز دارد، زبان وطنی و زبان عمومی که با آن با جمیع عالم محاوره می نماید. تعليم مهم ديگري كه به رفع اختلافات و برقراري وحدت كمك مي‌كند، تعديل معيشت و حل مشكلات اقتصادي عالم است. ديانت بهائي خواهان مساوات كامل نيست و آن را نه ممكن مي‌داند و نه مطلوب، اما خواستار آن است كه اختلاف طبقاتي شديد از ميان برود. اما قوانين به تنهايي نمي‌توانند مشكلات اقتصادي عالم را بر طرف كنند. براي رسيدن به اين هدف تعاليم روحاني ضروري‌تر است، يعني اين افراد انساني هستند كه بايد به ميل و رغبت خود ديگران را هم از اموال خود نصيب بخشند. ايجاد چنين خصلتي نيازمند تربيتي است كه اديان الهي مي‌توانند آن را در افراد ايجاد نمايند. تعليم ديگر عدم مداخله در امور سياسي است. واقعیتی که باید آن را پذیرفت این است که دین از سیاست جداست. در جهان امروز سياست به معناي عضويت در احزاب و فرقه‌هاي سياسي است و ديانت بهائي كه اهل عالم را به وحدت فرا مي‌خواند از هرگونه تحزّب و فرقه‌گرايي دوري مي‌كند، چون عضويت در يك حزب به معناي دشمني و مخالفت با احزاب ديگر است. در عین حال بايد به ‌يقين بدانيم که نبايد از آنچه ذکر شد اين شبهه ايجاد شود که بهائيان به امور و مصالح کشور خويش بی‌اعتنا هستند و يا از حکومت رايج موجود در وطنشان سرپيچی می کنند و يا از وظيفه مقدسشان در ترويج کامل مصالح دولت و ملت خويش سر باز می زنند ، بلکه مقصود این است که بهائیان در خدمت صادقانه و بی‌شائبه و وطن پرستانه به مصالح کشورشان به نحوی عمل می کنند که با موازين اصالت و کمال و حقيقت تعاليم آئين بهائی منافاتی نداشته باشد. بايد دانست بهائيان همانطور كه به عالم انساني عشق مي‌ورزند به كشور و ملت خود نيز عشق مي‌ورزند. امید آنکه این مختصر که مشروح آن در کتب و آثار بهائی به وفور موجود است، علتی برای تتبع بیشتر در این آثار گردد.