۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

مصاحبه اختصاصی پایگاه تلاطم با بهروز سورن.

در پی استقبال دوستان و خوانندگان عزیز و برای ایجاد تنوع بیشتر در موضوعات مطروحه ی مصاحبه ها ، پایگاه اطلاع رسانی تلاطم به سراغ سوژه ای دیگر و شخصیتی متفاوت رفته و تلاش مینماید تا به مسایل حاشیه ای و کمتر مورد توجه دیگر رسانه ها ؛ بپردازد । در اینجا توجه مخاطبین گرامی را به متن مصاحبه با ...... جلب مینمایم

1. طبق معمول برای آشنایی و کسب اطلاعات بیشتر خوشحال می شویم که خودتان را برای مخاطبین معرفی کنید؟

ب - س: با درود به شما و خوانندگان محترم این رسانه
بهروز سورن هستم از گردانندگان سایت گزارشگران که هفتمین سال فعالیت رسانه ای خود را دنبال میکند।

2 اساسا بخشی از کار شما در رابطه با حقوق بشر است و در این زمینه حداقل در شبکه اینترنت چندین و چند وبسایت رسمی و غیر رسمی وجود دارد که از طریق مجمموعه ها و افراد مختلف با دیدگاهای متفاوت هدایت میشوند. اصولا یک وبسایت در این رابطه باید چه خصوصیاتی داشته باشد که بتواند ندای اصلی جامعه را منعکس کند. کدام پایگاه ها به گونه ای منحرف کننده اند و چرا؟

دقیقا همینطور است. بخش بزرگی از فعالیت ما در این رسانه همانطور که بارها اعلام کرده ایم معطوف به جنبشهای درون کشور بوده است. جنبشهایی که تحت سیطره و تسلط حکومتی و شبکه های دولتی سرکوب قرار دارند. هرجا اعتراضی صورت گیرد در پژواک آن به افکار عمومی و بسهم خود میکوشیم. در این خصوص نیز تلاش داریم که مستقل و نامتاثر از تمایلات گروهی و خودمدارانه باشیم. انعکاس زخمهائی که بر پیکره جامعه انسانی روا میشود از اهم فعالیت خود دانسته ایم و آنرا از وظایف خود دانسته ایم. بعضا نیز در دفاع فعال از حقوق انسانها با اعلام فراخوان ها و مخاطب قرار دادن نهادهای حقوق بشری و دمکراتیک در خارج از کشور شرکت مستقیم داشته ایم.
تفاوت رسانه های موجود آنطور که شما آنرا منحرف کننده مینامید با نهادهای سیاسی خبری – حقوق بشری و مستقل و آزاد اتفاقا در برخورد با همین مقوله دفاع از منزلت انسان بدون اما و اگر است.دفاع از حقوق انسانها بطور کلی و یا دفاع از بخشی از آنها؟
نهادهای رسانه ای وابسته که تعلقات مالی پنهان و آشکار دارند با رسانه های مستقل – سیاست دیکته شده آنان در پخش اخبار و نظرات است. از آنجمله اند رسانه هائی همچون بی بی سی فارسی / سایت گویا / زمانه / صدا و تصویرهای رنگارنگ لوس آنجلسی و ....
در یک جمله معطوف به انسان بودن و اعمال سیاست مستقل و آزاد مشخصه رسانه های مردمی است که بنظر من همگام با جنبشهای مردمی و در جریان داخل کشورمان و همسو با موازین حقوق بشر میباشد।

3.کار شما را میتوان در چارچوب اطلاع رسانی و منعکس کردن اخبار و رویدادها و به نحوی نیز نشر دیدگاه های مختلف و بالطبع در حیطه حقوق بشر تعریف کرد। آیا شما در حاشیه یا به موازات این کار نفوذ منطقه ای یا بین الملی نیز دارید یا با سازمانی بخصوصی در ارتباط هستید.اگر در ارتباط هستید روابط مابین شما چگونه تعریف می شود و در چه سطح و محدوده ایست و اگر خیر به چه دلیل این رابطه وجود ندارد؟

اساسا رسانه های سیاسی خبری مستقل بمرور و متناسب با نحوه عملکرد خود مخاطبان خود را نیز پیدا میکنند و بموازات فعالیت خود شبکه های ارتباطی ایجاد میکنند. گزارشگران هم از جمله این رسانه هاست و گردانندگان آن نیز فعالیت خود را در این زمینه سازمان میدهند. نهادها و سازمانهائی هم که مرتبط با آن هستند به تجربه و با شناختن متقابل بر اعتماد و باور خود بر سلامت این رسانه افزوده و آنرا تعمیق میکنند.
شبکه های ارتباطی رسانه های مستقل بسیار متنوع هستند. طبیعی است که این تنوع غالبا در حوزه جامعه ایرانیان داخل و خارج از کشور است که البته تماس با نهادهای بین المللی نیز از همین مجرا برای این رسانه و در موارد خاص امکان پذیر است.
گزارشگران اگر چه متکی بر فعالیت جمعی است و دارای شبکه های ارتباطی اما از یک سازمان خبری فاصله دارد. فعالیت همکاران سایت تلاشی است داوطلبانه و غیر انتفاعی و از همینرو میتوان گفت که بشکل حرفه ای و خودکفا کوشش ما تجلی ندارد و این مهم توان ما را در انعکاس تمامی اخبار و مطالب دریافتی کاهش میدهد.

4.حقوق بشر و در کل حقوق اولیه و آنچه در منشور جهانی حقوق بشر آمده است امروزه به عنوان معیاری عمل می کند که دمکرات بودن و دیکتاتور بودن و یا پایمال کردن حقوق بشر را میتوان به کمک آن تعریف کرد و حکومت و سیستم های مختلف را دسته بندی و در جایگاه های مختلف قرار داد। به نظر شما این خود نافی دمکراسی نیست که منشور جهانی باید شامل کشورهای نیز بشود که ایدئولوژی و تفکرات آنان ویژه خود آنهاست و با این مشنور همخوانی ندارد و جامعه بین الملل نیز با مکانیزمهای ویژه خود سعی در مجبور ساختن آنها به تن دادن به این قوانین می کند؟ نظر شما چیست؟

بنظر من حقوق بشر و منشور آن در ارتباط با کشورهائی که سنت ها و قوانین مذهبی حکم میرانند و باورهای عمومی را نیز در امتداد خود دارند – پدیده ای بالنده هستند و دفاع از آن الزامی است. حقوق زنان / حقوق کودکان / حق آزادی بیان و عدالت اجتماعی و ... مقولاتی نیستند خودویژگی جوامع نادیدیه گرفتن آنها را مشروع جلوه دهند. آزادیهای سیاسی و حق تشکل و اجتماع امروزه گره گاههای اصلی در کشورهای مزبور هستند و بی هیچ تردیدی قابل دفاعند. بعنوان یک نظریه بالنده بحث این است که آیا نیروهای بالنده میبایستی به ترویج و پشتیبانی از آن مشغول شوند یا اینکه دفاع از حقوق انسانی را به زمانی دیگر و آینده ای نامعلوم محول سازند؟
بنظر من هیچ بهانه ای برای محکوم کردن بی عدالتی و پشتیبانی از برابری حقوقی انسانها مجاز نیست। اینکه در قلب آفریقا و برای منع ختنه زنان باشد و یا در کهریزک و اوین و در دفاع از زندانیان سیاسی

5.شخص شما چقدر به جنبش فعال فعلی در ایران ایمان دارید این سوال را از این دیدگاه عرض میکنم که اساسا این گونه حرکت ها در سیستم های بسته جوابگو ست و یا اصلا با حرکت های مسالمت آمیز و مدنی میشود به جنگ چماق و خشونت رفت। برخی ها این معادله را قبول ندارند و به گلوله در برابر گلوله باور دارند. شما این معادله را چگونه ارزیابی می کنید؟

اتفاقا پاسخ این سوال را چندی پیش در یادداشت روز سایت دیدگاه داده ام. بنظر من جنبشهای جاری در کشورمان از قبیل زنان دانشجوئی کارگران ملیتها معلمان و جوانان و.. اصالت دارند چرا که ماخذی در پائین داشته و از درون محرومیتها و بی عدالتی های موجود برخاسته اند و هم از اینرو قابل دفاع هستند بویژه برای تمامی آنان که پشتیبانی از حقوق بشر را در راس کوشش های خود قرار داده اند. این جنبش ها طبیعی است که در ابتدای امر و همواره در اشکال مسالمت آمیز خود را بروز میدهند. مردم و زحمتکشان هیچگاه در جبهه جنگ و خونریزی و خشونت قرار ندارند. اما فراموش نکنیم که حکومتها خود نوع برخورد مردم را با نیروهای سرکوبگر برمیگزینند. جمهوری اسلامی است که با استفاده از سرنیزه به مردم شکل مبارزه را تحمیل میکند. قطعا و چنانچه روش سرکوبها همراه با قتل های خیابانی و زندان و شکنجه و تجاوز باشد این جنبش را به تعمق وامیدارد و دیر یا زود ابزار ضروری را بدست مردم خواهد داد. تجربه قیام بهمن 57 نمودار تکامل و رشد مبارزات مسالمت آمیز مردمی را نشان میدهد که با تسخیر پادگانها و نهادهای مسلح رژیم ستم شاهی همراه بود. این نکته نیز در منشور حقوق بشر منعکس شده است. حق مقاومت در برابر سرکوب

6.هر شخص یا گروهی از جمهوری اسلامی تعریفی خاص دارد که ساخته و پرداخته ایدئولوژی یا ناهمواریهایست که در این سیستم سیاسی دیده است। بعضی ها سیستم را کاملا دیکتاتور و غیر قابل تغییر می دانند. برخی متعادل و برخی دیگر سیستم را بسته اما قابل تغییر میدانند تعریف شما در این حوزه چگونه است؟

بنظر من جمهوری اسلامی نظامی بسته و غیر قابل تغییر است. ستونهای ایجاد شده در آن از جمله ولایت فقیه شورای نگهبان و خبرگان و... بیانگر این مختصات است. نظامی است استبدادی که زبانی جز سرکوب و سرنیزه در مقابل نیازها و مطالبات مردمی عرضه نکرده است و به همین دلایل تغییری را نیز پذیرا نیست. انتخابات اخیر نشان داد که حاکمان حتی منتقدان خانگی خود را نیز تحمل نمیکنند. ایجاد توهم تغییر پذیری رژیم تنها گرد و خاک پاشیدن در چشمان خواننده است.

با سپاس از شما که این فرصت را بمن دادید
بهروز سورن از گردانندگان سایت گزارشگران
29.8.2009