۱۳۸۸ فروردین ۱۶, یکشنبه

مصاحبه اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی تلاطم با ویکتوریا آزاد.

تحمیل سی سال اندیشه طالبانی به زنان ایران . . .

پایگاه اطلاع رسانی تلاطم در راستای انجام مصاحبه با فعالین سیاسی و مدنی ؛ به مصاحبه ای اینترنتی با خانم ویکتوریاآزاد مبادرت ورزید। ضمن تشکر وقدر دانی از این شخصیت برجسته به خاطر پذیر فتن انجام این مصاحبه توجه خوانندگان گرامی را به ان جلب می نمایم

نام شناسنامه ای من ویکتوریا آزاد فعال سیاسی و فعال حقوق زنان هستم و 29سال در نبرد با سیاهی بودم و اکنون 45 سال دارم !تحصیلات من لیسانس ازدانشگاه نرسینگ گوتنبرک ـ سوئد و دارای لیسانس علوم آزمایشگاهی از باکو و هم اکنون دانشجوی دوره فوق لیسانس نرسینگ و عضو هیئت تحقیقاتی دانشگاه گوتنبرگ سوئد !سوابقم : عضو سابق سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و سپس سازمان فدائیان اکثریت از سال 1358 شمسی بودم سپس عضو سابق شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان ایران بودم که البته دیگه نیستم. سالها عضو حزب چپ پارلمانی سوئد و کاندیدای پارلما ن سوئد در سال 2002 ، نماینده شورای شهرگوتنبرگ سوئد ، عضو سازمان عفو بین الملل سوئد ، مسئول کمیسیون زنان حزب چپ سال 2005 ، نماینده ویژه در کمیسیون بین الملل بخش پارلمانی حزب چپ در دیدار با مقامات پارلمانی اتحادیه اروپا ،سخنگوی جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی درشهر گوتنبرگ سال 2004 ، مبتکر تاسیس گروه مجمع پیوند دموکراسی خواهان ایران 2002 و هم اکنون عضو سازمان زنان لیبرال سوئد.

ازچه زمانی فعالیت های حقوق بشری و بالاخص مبارزه در جهت تحقق بخشیدن به حقوق زنان را آغاز کردید؟

من ازسنین کم به تلاش برای کسب آزادی و عدالت اجتماعی ترقیب شدم و در واقع تحت تاثیرخانواده و دوستان و اطرافیانم به اندیشه عدالت جوئی جلب شدم. دردوران شاه فقید برداشت ما این بود که شاه دیکتاتور است وسالهای 1352 وقتی که من فقط 12 سال داشتم از طریق گروه های مذهبی در واحدهای سیاسی محدودی سازماندهی میشدیم و مرتبا شستشوی مغزی میشدیم آنزمان مسئول حوزه من خانم مریم بهروزی که بعدها نماینده مجلس شورای اسلامی شد و هم اکنون دبیرکل جامعه زینب است بود. تا اینکه وقتی من حدودآ 15 ساله شدم یعنی سال 1355 کم کم به اندیشه چپ رو آوردم و کمونیست شدم البته در سالهای 1364 از اندیشه کمونیستی نیز فاصله گرفتم و خود را سوسیالیست خواندم. بهرحال علت تمایل به این گرایشات شعارهائی بود که این جریانها به دفاع از حقوق انسان میدادند. البته بعد ها متوجه شدم که این شعارها خیلی وقتها مصرف تبلیغاتی داشت. مسئله دفاع از حقوق زنان و مبارزه برای احقاق آن در عمل باید بگویم در ژن من است الگوی من مادربزرگ و مادرم بود. من برابری و تساوی حقوقی زن و مرد را حداقل در زندگی شخصی خودم پیاده کردم و کار آسانی هم نبود علیرغم اینکه همسرم انسان فرهیخته ای است ولی او نیز در جامعه ایران تربیت شده است. زنان باید تحول را از خود و خانواده خود آغاز کنند. کار دشواری است ولی عملی است.
انگیزه ها و موانع در این راه چه بودند؟

انگیزه ها بسیار، از جمله آنکه انسان هر آینه عینک نگاه جنسیتی را بچشم بزند آنگاه تفاوتها را بین دو جنس زن ومرد روشنترخواهد دید। واقعیت آنست که درد عدم تساوی بین حقوق زنان و مردان به درازای عمر تاریخ است اما اگر مشخص به ایران ما بنگریم عمق فاجعه را بوضوح خواهیم دید. چگونه میتوان چشم خود را بروی این فجایع بست. من چگونه میتوانم نسبت به عدم اختیارزنان برای حق حضورخلاق آنان درجامعه بی تفاوت باشم . چگونه میشود در قرن بیست ویکم حجاب اجباری بر زنان ایران را دید و دم نزند، چگونه میشود حق زنان برای نگهداری کودکان(حضانت) خود را ازاو گرفت و پدر را ولی و قیم فرزند دانست ، فرزندی که در زهدان مادرشکل گرفته است و از شریانهای خون او تغذیه کرده است و برای مادر هم نفس است و هم زندگی!چگونه میشود حق اشتغال زنان قانونی و محرز نباشد و باز هم بگوئیم که ما سیل بی تفاوتان، انسانیم ! چگونه بی تفاوت باشم وقتی قوانین کشورم در جهت فساد همسرم ، برادرم و مردان کشورم گام برمیدارد و او را به گرفتن چهارزن و چندین صیغه تشویق میکند و شخصیت او را تا حد مردی زنباره و بی اراده پائین می آورد، من اینرا توهین به مردان کشورم تلقی میکنم و از اینرو نه تنها برای رهائی زنان مبارزه میکنم بلکه برای ارتقاء شخصیت مردان کشورم درپیکر قانون و جامعه نیزمبارزه میکنم. انگیزه ها بیشمار است ، سی سال اندیشه طالبانی به زنان ایران بالاترین ضربات را وارد آورد. ازکاهش سن ازدواج ،
تا لغو لایحه حمایت از خانواده ، ازفروش دختران کم سالمان در دبی و سایرنقاط جهان تا عدم اسقلال درحق ازدواج و طلاق، حق آزادی سفر کردن و صلاحیت شهادت دادن از قانون کیفر اسلامی، که چیزی جز احکام حدود و قصاص و تعزیر فقه شیعه نیست تا مجازات‌های وحشیانه و قرون وسطایی از جمله سنگسارهمه و همه انگیزه های ماست برای تغییر این شرایط و ایجاد تحول در ایران !
پرسیده اید موانع برای کسب حقوق زنان کدام است و یا بعبارتی کنشگران زن با چه موانعی مواجه هستند ؟ بترتیب برمیشمرم :1. فرهنگ کهن مردسالاری و پدرسالاری مبتنی برخشم و سلطه جوئی برزنان 2. نظام جمهوری اسلامی و قوانین قرون وسطائی آن3. زنان وتمکین به فرهنگ مرد سالاری4. عدم خود باوری زنان 5. مقاومت مردان 6. دانش کم7. عدم امکانات زنان جهت آشنائی ، ارتقا دانش و درک ازحقوق حقه خود8. فراهم بودن بسترهای فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی کشور که راه را برای زن ستیزی هموار میکند9. خشم زنان برعلیه زنان 10. عدم تشکل یابی درسطح فراگیر بدلیل سیطره استبداد

مبارزه از راه اینترنت قطعا مشکلات و نارسائیهایی دارد.به نظر شما این مشکلات کدامند و برای رفع آنها پیشنهاد شما چیست؟

بنظرمن شبکه های اینترنتی درآینده کانون اصلی مبادلات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خواهند بود و هم اکنون نیز دروجوه قابل توجهی این توسعه را شاهد هستیم। اینترنت به عنوان یک شبکه اسرار آمیز درسیستم ارتباطات جهانی، تبادل اطلاعات و بازارهای تجاری نفوذ دارد و عمل میکند. امروز برای دریافتن خبرو ارائه تحلیل های منطبق با واقعیات لازم نیست از یک منطقه به منطقه دیگر سفرکرد بلکه کافی است اوضاع آن منطقه را پیگیرانه ازطریق اینترنت پیگیری کرد. بدیهی است که مبارزه سیاسی از طریق اینترنت در دنیای دیجیتالی امروزنیزیکی از راه های مفید برای بسیج نیرو است. اینترنت شکاف جغرافیائی را به طرز معجزه آسائی کم کرده و تشریک مساعی ها و تشکل یابی ها را بمراتب آسان ترکرده. امروزدیکتاتورترین نظام ها نیزازکنترل دیجیتالی مردم خود عاجزند. واما مشکل جیست ؟ بنظرمن مشکل‌ اصلی این‌ است‌ که‌ چه‌ سیاستهایی‌ باید اتخاذ گردد تا به‌ واسطه‌ آنها بتوان‌ تنگناهای‌ موجود بر سرراه‌ گسترش‌ خدمات‌ اینترنتی‌ را مرتفع‌ ساخته و مردم‌ فقیر جهان‌ را از خدمات‌ یادشده‌ بهره‌مند نمود. شما فرق و
وجه تمایز جنبشهای زنان ایران را در مقایسه با کشورهای عربی در چه میدانید؟

واقعیت اینست که کشورهای اسلامی از فرایند رشد دموکراسی غافلند و این تاثیرمستقیم روی سرنوشت زنان این جوامع دارد. دین باوری تا حدود زیادی فرهنگ و شیوه رفتار مردم مناطق مسلمان نشین را تحت شعاع خود قرارداده. . البته وقتی ازکشورهای عربی صحبت میکنیم نباید همه را یکپارچه کرد چون برای مثال وضعیت زنان در کویت یا قطر و یا عربستان سعودی با اردن و یا مصرماهیتا متفاوت است. درکویت زنان تا سال 2004 یعنی5 سال پیش حق رای نداشتند و از 700000 جمعیت فقط 100000 جمعیت مردان اجازه رای دادن داشتند در حالیکه در ایران از زمان پهلوی دوم 45 سال پیش حق رای برای زنان صادر شد. مثال دیگری ازپیشرفت مبارزات زنان دربرخی کشورهای عربی می آورم ، در اردن شبکه اتحاد زنان عرب سالها پیش تشکیل شده و برای متشکل شدن زنان عرب و مطالبات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی زنان اردن کارمیکند این تشکیلات Arab Women’s Organisatio, AWO: نام دارد و بشکل علنی و بدون فشاروسرکوب فعالیت میکند . و یا در عمان تشکیلاتی هست بنام Family Development Association, FDA, که برای توانمند سازی زنان و برضد فقرکارمیکند و زنان را درمحلات فقیرنشین متشکل میکنند. این تشکل دراردن صدای مطرح و مهمی است که رای و منافع زنان را درحوزه قانونگذاری نیزنمایندگی میکند. درخصوص ایران واقعیت اینست که اسلام دولتی نتوانست به پیروزی قطعی دست پیدا کند و فرهنگ خود را درتمامی سطوح جامعه نهادینه سازد. پایه های دینمداری در ایران ضربات جدی خورده و نسبت به کشورهای منطقه و عربی ، مردم ایران کمتر در عمل روزمره زندگی تحت تاثیردین هستند ولی ازطرف دیگرفرهنگ زن ستیزی کماکان به شکل گسترده ای عمل میکند. البته ازآنجا که ایران کشوری با منابع طبیعی غنی و دارای تمدنی کهن ودارای دولتهایی با تمایلات مدرن غربی در گذشته بوده پایه های فرهنگی و اجتماعی ایران با کشورهای عربی متفاوت است و این به نوبه خود برسرنوشت زنان ایران نیزتاثیرگذاشته است دردوران رضا شاه پهلوی و به دنبال آن محمد رضا شاه پهلوی ، مولفه ‏های مدرنیته چون سرمایه داری ، شهرنشینی ، حقوق شهروندی، آزادی های فردی، حکومت قانون، ‏علم، صنعت و عقلانیت و اقتدار قانونی بتدریج شکل گرفت که البته هنوز به قوام ننشسته بود که ازهم پاشید و موجبات عقب ماندگی ایرانیان و در راس آن زنان درمدت 30 سال گذشته فراهم شد. در کتاب «به سوی تمدن بزرگ» الگویی که برای حضور زنان در حوزه‌های آموزش و پرورش، اشتغال و جامعه مطرح می‌شود کپی برداری از مدل‌های غربی است و کمال مطلوبش چیزی است که در سوئیس و در جوامع اروپایی مشاهده شده است. اما دردوران رژیم اسلامی به علت سرکوبهای وحشتناک زنان ، قوانین غیرعادلانه وبغایت تبعیض آمیزو بدلیل آگاهی نازل زنان ازحقوق از دست رفته شان نمیتوان بلخاظ حقوقی تفاوت شایان توجهی درشرایط کنونی درعرصه حقوقی بین زنان برخی کشورهای عربی و ایران قائل شد حتی در برخی موارد زنان در برخی کشورهای عربی همچون مراکش ، مصر، اردن ، تونس ، دبی وضعیتی بمراتب برتر بلحاظ حقوقی دارند. اما اگربه جایگاه حقیقی زنان ایرانی نگاه کنیم واقعیت اینست که زنان ایرانی ، نسبت به زنان خاورمیانه در جنبش‌های اجتماعی وحقمداری پیشتاز بوده‌اند. درایران بیش از 70 سال مدارس دخترانه وجود داشته و 65% دانشجویان دانشگاهها ی ایران زنان هستند علیرغم اینکه اشتغال زنان درایران هنوزیک معضل جدی حقوقی واجتماعی است.البته به باور من زنان ایران در برابر این ناملایمات و نابرابریها مقاومت جانانه ای کردند و میکنند.

جنبش زنان در کردستان ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این جنبش را مستقل از جنبش زنان ایران میدانید یا بخشی از آن؟
زنان هم در کردستان سالها ست برای آزادی و برابری طلبی مبارزه میکنند. تحرکات زنان در کردستان ایران جدا از تحرکات زنان در سایر نقاط کشور نیست و اغلب در ارتباط تنگاتنگ است. ما ازجنبش زنان ایران صحبت میکنیم که در آن زن فارس ، بلوچی ، کرد ، ترکمن، آذری ، شمالی ، عرب همه و همه جا دارند. هرچند که در بخش مربوط به تجزیه و تعیین مطالبات هرکدام از این گروهای قومی دارای یکسری ویژگیها و مشکلات خاص مناطق خود نیز هستند اما همه اسیر یک شیطانند و آنهم جمهوری اسلامی است. بدیهی است که زنان در کردستان با برخی معظلات قومی دست و پنجه نرم میکنند که شاید برای زنان فارس نا آشنا باشد و بالعکس ولی آنچه که مسلم است زنان پیشتاز مبارز کردستان نیز خواهان برابری جنسیتی ، رفع تمامی اشکال ستم جنسیتی و احقاق حقوق زنان که همان حقوق بشر است هستند.
فعالیت های جنبش زنان و یا هر جنبش دیگری آن هم در شرایط ویژه ای که در ایران حاکم است چقدر می تواند تاثیر گذار باشد؟
درچهارچوب این نظام هیچ اتفاق مثبت و اصلاحات بنیادینی بنفع زنان صورت نخواهد گرفت اما جنبش زنان با این تحرکات است که یاران خود را می یابد ، خود را متشکل میکند ، مطالبات خود را تعریف میکند و برافکارعمومی جامعه تاثیرمیگذارد و به این تربیت نظم جامعه مردسالاررابه چالش میکشد . فعالیتها و کنشهای جنبش زنان ایران سرما یه های تحولات آینده اند که انشا الله پس از برچیدن جرثومه فساد ( حکومت اسلامی) ثمرات جدی خود را به نمایش میگذارند. جنبش زنان ایران برای تغییرشرایط ناعادلانه بخشی از تاریخ زرین ایران است و این جنبش حقمداراست. بزرگترین ضعف این جنبش عدم رابطه با سایر لایه های جنبشی است. مبارزه برای تغییرشرایط زندگی زنان نباید جدا ازمبارزه برای دموکراسی باشد. هزینه دارد ولی این هزینه را هم اکنون دارند میپردازند. کمپین 1 میلیون امضا و کمپین علیه سنگسارهردو حامل این پیامند که قوانین ناظر بر سرنوشت زنان درجمهوری اسلامی ظالمانه است و باید افشا گردد و تغییرکند. به اعتقاد من این تغییرو تحول در چهارچوب این نظام مقدورنیست لذا این کمپین درطول شکل گیری و قوام یابی خود متحول و رادیکال ترخواهد شد و میرود که تعیین تکلیف کند.
سخن آخر شما برای خوانندگان ما چیست؟

متحد شوید ، متشکل شوید و بساط ظلم را برچینید و خود برای سرنوشت خود تصمیم بگیرید।
با سپاس فراوان و آرزوی موفقیت برایتان ویکتوریا آزاد دوشنبه ۱۹ اسفند ۱٣٨۷ - ۹ مارس ۲۰۰۹ www.victoriaazad.com vazad6321@yahoo।com

۱۱ نظر:

  1. سلام

    مصاحبه جالب شما و خانم ویکتوریا آزاد رو خوندم ، با نظرات ایشان بجز مورد زیر موافقم .

    1 ـ رضا شاه پهلوی و به دنبال آن محمد رضا شاه پهلوی ، مولفه ‏های مدرنیته چون سرمایه داری ، شهرنشینی ، حقوق شهروندی، آزادی های فردی، "حکومت قانون،" ‏علم، صنعت و "عقلانیت "و اقتدار قانونی بتدریج شکل گرفت. که البته هنوز به قوام ننشسته بود که ازهم پاشید.

    "حکومت قانون" و "عقلانیت" و ( اقتدار قانونی؟) در حکومت پهلوی ها؟

    پاسخحذف
  2. سلام
    درشرایطی به سر میبریم که برای تمرین دموکراسی وتحقق حقوق بشر ودفاع ازآزادی بیان راهی نمانده جزاینکه به گفتگو بنشینیم با همه کس حتی کسانی که مخالف اندیشه های ما هستند منخوشحالم که شما درراه درستی گام برمیدارید مصاحبه ی روان بی شیله ژیله ومحترمانه ی شما با خانم آزاد را خواندم ولذت بردم
    موفق باشید
    بااحترام

    پاسخحذف
  3. باسلام
    خسته نباشید. درود برشما و ویکتوریاآزاد
    مطالب بجایی را به بحث کشاندند
    به امید آزادی برابری و دموکراسی

    پاسخحذف
  4. سلام
    مطلب را خواندم و تنها موردی که به نظرم آمد و عرض می کنم این است که شما از حقوق در کشوری بحث می کنید که حق و قانون برای هیچ کس وجود ندارد نه برای قومیت ها و نه برای مذاهب در واقع حق و حقوقی که بحث می شود تنها و تنها از یک قشر گرفته نشده است که در حال حاضر از قشری مانند مرد انتظار داشت که این حق را پس دهد من با قسمتی از حرف خانم ازاد موافق بودم که دشمنی زن با زن که این دشمنی در ایران بین مرد با مرد هم هست اما نه مرد عادی نه روشن فکرا بلکه کسانی که قدرتی دارند با مرد و زن جامعه دشمنی می کنند همان مثالی که خانم فرمودند مربی آنها که الان رئیش کانون زینبیه است این قشر است (متملکین ایران) که باب دشمنی را با بقیه اقشار رواج دادند م این توری که آنها پهن کردند فقط 1 ماهی را از حوض نمی گیرد بلکه تمام ماهی ها را در بر می گیرد چه سفید(زن) چه قرمز(مرد) . من همیشه در جاهایی که چنین مسائلی پیش آمده گفتم که نباید گفت حقی که از من به عنوان "یک قشر خاص یا یک مذهب خاص یا یک عقلیت خاص " گرفته شده بلکه باید گفت که کلمه"حق" در این کشور و کشورهای مشابه از فرهنگ لغت برای تمام افراد حذف شده است.

    ممنون از شما .

    پاسخحذف
  5. خیلی عالی بود واقعاْ زحمت میکشید از این هم پیروز باشید

    پاسخحذف
  6. با سلام خدمت مدیریت محترم وبلاگ
    با تشکر از مصاحبه شما راجب جنبش زنان
    به راستی که زنان از ایتدای تاریخ نتوانسه اند به حق و حقوق خود دست یابند ،حداقل در خاورمیانه.
    در حکومت دیکناتوری ایران که همان ولایت فقیه هست هیچ وقت برابری زن و مرد معنی ندارد و به این مهم دست نخواهد یافت به خاطر وجود دین.
    چون در دین اسلام تعریفی از حقوق زن نشده است و از زن تنها برای کار در خانه و تولید مثل و .... نام برده شده است و به این معناست که زن را نادیده گرفته .
    اکنون وظیفه جنبشها و فعالین سیاسی و مدنی میباشد که با حمایت مرد و زن ، زن را از این اسارت بیرون آورد و به آنها حق آزادی و تصمیم بدهد.
    جنبش زنان چون به صورت یک نهاد مدنی میباشد و بالاتر از احزاب سیاسی قرار میگیرد بهتر است به صورت خودکار عمل کند و زیر مجموعه این احزاب نباشد .
    به نظر بنده شما هم در مصاحبه های بدی در راه کمک به این نهاد راه حل را از شخص مصاحبه شده بخواهید .
    با تشکر سرزمین من

    پاسخحذف
  7. سلام از مصاحبه ای که انجام داده اید بهره مند شدم و متشکرم. در جهان کنونی حاکمان همه کشورها رحسب منافع شخصی قانون می گذارند و این قوانین در مسیر سود رسانی خود به قانونگذار برخی افراد را سومند و برخی را متضرر می کند. خانم آزاد خود هم که قانون گذار باشد طبعا منافع شخصی و گروهی خود را مد نظر خواهد داد.برداشت ایشان از آزادی و برابری قابل بحث و نقد است اما مصاحبه شما روان و قابل خواندن بود.درزمینه آزادیها و برابریها شناخت حقوق و حدود افراد از سوی همه قابل توجه است و تاوقتی هرکسی حق و حد خود را نشناسد و از آن دفاع نکند،مشکل اجتماعی ناشی از آن حل نخواهد شدو برای رسیدن به این مرحله باید آزادی بیان و مباحثه همه افراد تامین شود. پس حرکت انفادی افراد و گروه ها برای منافع خاص اگر با شکست هم مواجه نشودبسیار کند عمل خواهد کرد. آزادی بیان و گفتگو برای همه حتی دشمنانمان!!

    پاسخحذف
  8. با سلام
    ضمن آرزوی موفقیت و سلامتی شما دوست عزیز در خصوص مصاحبه با سرکار خانم ویکتوریا آزاد باید عرض کنم : این حرکت بسیار پسندیده و در خور توجه است . اینگونه گفتگو ها علاوه بر معرفی هر چه بهتر شخصیت های مبارز و آزادیخواه نقش موثری در روشنگری و تنویر افکار عمومی دارد . البته چقدر خوب است که همه ی مصاحبه شوندگان همچون ایشان صادق ، بی تعارف و شجاع باشند و در اظهار نظراتشان یا مرور بر تحولات فکریشان ؛ صداقتی بدون اغماض پیشه کنند که مشقی باشد برای همگان . مشق دمکراسی و آزادیخواهی .
    همچنین شما و دیگر خوانندگانتان را به بازدید از وبلاگ تازه تاسیس " بانک اطلاعات اپوزیسیون " دعوت مینمایم . با سپاس

    پاسخحذف
  9. باید جالب باشه.به نظر من حکومت ایران از خیلی جهات از طالبان و حتی اسرائیلی که این همه علیه اش تبلیغ میکنن بدتره.
    ممنون میشم در عین اینکه در رابطه با پستهات خبر میدی درباره مطلب هم نظر خودتو بگی.
    موفق باشی

    پاسخحذف
  10. ویکتوریا جان سلام عرض ادب وقت بخیر خسته نباشی
    کوروش هستم از بلاگ خانه ی رایمند

    درود بر شما
    بانوی محترم آشنایی با شما مایع مباهات و نهایت افتخار است به راستی برای هم اندیشی با بانویی به مانند شما لحظات را به هم گره می زنم از خواندن مصاحبه ی شما با درون خود به این نتیجه رسیدم که فقط و فقط حق با شماست و در مقابل نوشته های شما سر تعظیم فرود می آورم

    ویکتوریا ما با افتخار و اجازه ای یک طرفه شما را لینک کردیم
    لذا مایع مباهات و نهایت افتخار می باشد که شما نیز نا را لینک کنید
    و در آخر این شعر از فروغ را که شخصا مانند آیات قرآن معتقدم هر مردی باید آن را از بر کند را به شما تقدیم می کنم
    شبهایت به شادی روزهایت در پناه آزادی



    ( حلقه ، فروغ فرخزاد )

    دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه ی زر

    راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر

    راز این حلقه که در چهره ی او ، این همه تابش و رخشندگی است

    مرد حیران شد وگفت :

    حلقه ی خوشبختی است ، حلقه ی زندگی است

    همه گفتند مبارک باشد ، دخترک گفت :

    دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد

    سالها رفت و شبی

    زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر، دید در نقش فروزنده ی او

    روزهایی که به امید وفای شوهر به هدر رفته، هدر

    زن پریشان شد و نالید که وای ، وای

    این حلقه که در چهره ی او بازهم تابش و رخشندگی است

    حلقه ی بردگی و بندگی است .

    کوروش 24-12-1387
    نوروز پیروز

    پاسخحذف
  11. ا درود و شادباشهای نوروزی
    از نظرات شما عزیزان بهره گرفتم و به و به وبلاگ نویسان گرامی لینک دادیم. با سپاس بیکران از یکایک شما!

    پاسخحذف